فرهنگ دیجیتال سازمانی؛ آیا آماده آینده هوشمند هستیم؟

فرهنگ دیجیتال سازمانی؛ آیا آماده آینده هوشمند هستیم؟

banner
1404/10/08

در این مقاله به بررسی فرهنگ دیجیتال در سازمان‌ها می‌پردازیم و نشان می‌دهیم چگونه باورها، رفتارها و تصمیم‌گیری‌های انسانی همراه با فناوری‌های نوین می‌توانند بهره‌وری، نوآوری و مزیت رقابتی سازمان را شکل دهند. همچنین نقش رهبران و کارمندان را در ایجاد محیطی امن، خلاق و چابک برای پیاده‌سازی فرهنگ دیجیتال برجسته بررسی کرده‌ایم. در آغاز، بد نیست نگاهی بیندازیم به ریشه واژه «فرهنگ»، بافتی که هویت هر جمعیتی را می‌سازد.

«فرهنگ به این دلیل تغییر نمی‌کند که ما آرزو داریم تغییرش دهیم. فرهنگ وقتی تغییر می‌کند که سازمان متحول شود؛ فرهنگ بازتاب واقعیت کار روزمره‌ افراد با هم است.»

- فرانسیس هسلبین

فرهنگ، دریچه نگاه ما به جهان

فرهنگ، مجموعه‌ای‌ زیبا و پیچیده‌ای است از باورها و ارزش‌ها، آداب‌ورسوم و هنر، زبان و سبک زندگی؛ موضوعی که می‌تواند در گستره یک خانواده، در یک سازمان یا حتی در وسعت مردم یک کشور باشد. اجزای فرهنگ هر یک مانند قطعه‌های یک اثر هنری هستند؛ با هم ترکیب می‌شوند تا چهره یک جامعه را شکل دهند؛ بنابراین هیچ‌گاه نمی‌توان قدرت تأثیر هیچ یک از آنها را دست‌کم گرفت.

فرهنگ دیجیتال سازمانی؛ آیا آماده آینده هوشمند هستیم؟
فرهنگ دیجیتال، هویت نوین کسب‌وکارها

اکنون که مفهوم فرهنگ را در ذهن دارید، زمان آن رسیده که به سراغ مفهوم تازه‌تری برویم؛ «فرهنگ دیجیتال». مفهومی که گاهی در زبان‌ها با «تحول دیجیتال» یا «فناوری» یکی گرفته می‌شود، اما در حقیقت فراتر از این دو است. فرهنگ دیجیتال یعنی دانشی که در شبکه‌های دیجیتال تنیده شده، باورهایی که در تعاملات آنلاین ساخته‌وپرداخته می‌شوند و عملکردهایی که در بستر فضای مجازی شکل می‌گیرد. فرهنگی که ممکن است بخشی از فرهنگ ملموس و سنتی ما را بازآفرینی کند یا دریچه‌‌ای نوینی بگشاید از تفکر، آداب و شیوه‌‌های زیستی؛ شیوه‌هایی که شاید تنها در بستر دیجیتال ممکن‌اند. در این مقاله بر لزوم وجود فرهنگ دیجیتال در یک کسب‌وکار تمرکز و آن را از دیدگاه سازمانی بررسی می‌کنیم.

برای درک بهتر مفهوم فرهنگ دیجیتال به این مثال توجه کنید: فرض کنید سازمانی سنتی تصمیم می‌گیرد خدمات خود را به‌صورت آنلاین ارائه دهد. در نگاه نخست، شاید این تغییر تنها به معنای نوسازی زیرساخت‌ها یا استفاده از ابزارهای فناوری‌محور به نظر برسد؛ اما در واقع، ماجرا بسیار عمیق‌تر است. تحول دیجیتال زمانی معنا پیدا می‌کند که طرز فکر، رفتار و قوانین نانوشته‌ سازمان نیز دگرگون شوند.

فرهنگ دیجیتال سازمانی؛ آیا آماده آینده هوشمند هستیم؟

پیش از شکل‌گیری فرهنگ دیجیتال، فضای چنین سازمانی معمولاً چنین ویژگی‌هایی دارد:

  • برای هر درخواست کوچک، باید نامه‌ای فیزیکی نوشته و امضا شود.
  • تصمیم‌گیری‌ها تنها در دستان مدیران ارشد است و صدای کارمندان کمتر شنیده می‌شود.
  • ترس از اشتباه، راه را بر نوآوری و خلاقیت می‌بندد.
  • ارتباط میان واحدها رسمی، کند و گاهاً پر از واسطه است.

اما با جاری شدن فرهنگ دیجیتال، چهره‌ سازمان متحول می‌شود:

  • تیم‌ها با استفاده از ابزارهای هوشمند و اپلیکیشن‌ها، ارتباطی سریع، شفاف و بی‌واسطه برقرار می‌کنند.
  • تصمیم‌ها نه بر پایه‌ احساس، بلکه بر مبنای داده‌ها و تحلیل‌های واقعی گرفته می‌شوند.
  • کارمندان تشویق می‌شوند تا ایده‌های خود را آزادانه مطرح کنند؛ حتی اگر ایده‌هایی ناقص و بی‌سرانجام باشند.

در چنین فضایی، فرهنگ دیجیتال نه‌تنها ابزارها را مدرن می‌کند، بلکه جان تازه‌ای به تفکر، همکاری و خلاقیت در سازمان می‌بخشد. بنابراین، قابل پیش‌بینی است که با جاری شدن فرهنگ دیجیتال، نه‌تنها شکل ارتباطات انسانی دگرگون می‌شود، بلکه شیوه‌ اندیشیدن و تعامل ما با فناوری نیز رنگی تازه می‌گیرد.

به همین دلیل، نباید فرهنگ دیجیتال را صرفاً پروژه‌ای فناوری‌محور یا بخشی از واحد IT دانست؛ بلکه باید آن را سفری انسانی در مسیر رشد و یادگیری دید. سفری که در نهایت، مزیت رقابتی سازمان را شکل می‌دهد؛ مزیتی که نه در ابزارها، بلکه در ذهن‌ها و رفتارهای اعضای سازمان نهفته است.

فرهنگ دیجیتال سازمانی؛ آیا آماده آینده هوشمند هستیم؟
اشتباهی از جنس «فرهنگ دیجیتال» و «تحول دیجیتال»

همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، بسیاری این دو مفهوم را به‌اشتباه یکی می‌دانند. درحالی‌که تفاوتی بنیادین میان آنها وجود دارد:

  • تحول دیجیتال یعنی بهره‌گیری از فناوری‌ها و ابزارهای نو برای بهبود فرایندها، افزایش بهره‌وری و ارائه‌ خدمات بهتر.
  • فرهنگ دیجیتال یعنی تغییر در نگرش، رفتار و سبک‌فکری اعضای سازمان برای پذیرش، یادگیری و به‌کارگیری مؤثر فناوری‌ها.

به زبان ساده‌تر، تحول دیجیتال ابزار را می‌سازد و فرهنگ دیجیتال قدرت استفاده از آن را.

فرهنگ دیجیتال، چگونه؟

شاید در این نقطه، پرسشی در ذهن اعضای سازمان‌ها شکل بگیرد که چگونه می‌توانیم سازمان خود را از نظر فرهنگی دیجیتال کنیم؟

پاسخ در این است که این مسیر بر چند ستون اصلی استوار است؛ ستون‌هایی که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت و شما با سنجش آنها متوجه خواهید شد که کسب‌وکار شما در مسیر فرهنگ دیجیتال گام برمی‌دارد یا هنوز از مسیر فاصله دارد.

ستون‌های اصلی فرهنگ دیجیتال در سازمان
  • نوآوری

یکی از مأموریت‌های بنیادین هر سازمان، خلق ارزش افزوده است و راه این ارزش‌آفرینی از جاده‌ نوآوری می‌گذرد.

ارائه‌ خدمات تازه برای تجربه‌ کاربری بهتر مشتریان، پذیرش ریسک و تفکر ساختارشکنانه، روح تازه‌ای در کالبد سازمان می‌دمد. نوآوری همان نوری است که فرهنگ سازمان را به سوی دیجیتالی شدن هدایت می‌کند.

  • مشتری‌مداری

در دنیای امروز، مشتریان همه چیز هستند. ارزش واقعی هر سازمان در توانایی‌اش برای درک و پاسخ‌گویی به نیازهای منحصربه‌فرد مشتریان نهفته است. سازمانی که مشتری را در مرکز تصمیم‌گیری‌های خود قرار دهد، نه‌تنها بقا بلکه وفاداری و رشد پایدار خود را تضمین می‌کند.

  • تصمیم‌گیری مبتنی بر داده

خیلی وقت است که دوران تصمیم‌های احساسی به پایان رسیده است. در سازمان دیجیتال، داده‌ها زبان تصمیم‌گیری‌اند. تحلیل داده‌های رفتاری مشتریان، بازخوردها و شاخص‌های عملکرد، چراغ راهی است برای تصمیم‌های هوشمندانه‌تر، دقیق‌تر و اثربخش‌تر؛ بنابراین، داده‌ها قطب‌نمای فرهنگ دیجیتال است.

فرهنگ دیجیتال سازمانی؛ آیا آماده آینده هوشمند هستیم؟
  • مشارکت

فرهنگ دیجیتال در بستر همکاری و هم‌آفرینی رشد می‌کند. ارتباط مؤثر درون‌تیمی نقطه‌ آغاز است؛ اما آنچه ارزش‌آفرین است، مشارکت میان تیم‌ها و واحدهای مختلف سازمان است. چنین تعاملی، مهارت‌های جمعی را تقویت کرده و از جمع نیروهای پراکنده، نیرویی متحد و یکپارچه می‌سازد.

  • فرهنگ باز

در دنیای متصل امروز، انزوا دشمن رشد است. سازمان‌هایی که درهای خود را به روی همکاری با سایر نهادها، شبکه‌ها و حتی مشتریان می‌گشایند، به فرهنگی باز و پذیرنده دست می‌یابند. در فرهنگ باز، ایده‌ها از هر سو می‌آیند و سازمان می‌آموزد گوش دادن، گاهی از گفتن مهم‌تر است.

  • اولویت دادن به تفکر دیجیتال‌سازی

بدون بهره‌گیری از فناوری‌های نو، نمی‌توان از فرهنگ دیجیتال سخن گفت. فناوری و مهارت استفاده از آن باید چون جریانی مداوم در سازمان جاری باشد و از آموزش کارکنان گرفته تا نوسازی ابزارها، همگی باید در خدمت تقویت سواد دیجیتال باشند؛ زیرا تنها با تسلط بر فناوری می‌توان به بلوغ فرهنگی دیجیتال رسید.

  • چابکی و انعطاف‌پذیری

جهان منتظر ما نمی‌ماند! سازمان دیجیتال باید به‌جای ایستادن و مقاومت در برابر تغییر، با آن هم‌سو شود. چابکی یعنی توان پاسخ‌گویی سریع به نیازهای تازه بازار بدون قربانی کردن کیفیت؛ بنابراین چنین سازمانی می‌داند که در عصر دیجیتال، انعطاف‌پذیری نه یک مزیت، بلکه ضرورت بقاست.

در نهایت، هیچ نسخه واحدی برای فرهنگ دیجیتال وجود ندارد!

در کنار تمام آنچه پیش‌تر گفته شد، باید به یک حقیقت مهم توجه کرد: «هیچ نسخه‌ واحدی برای ورود به جریان فرهنگ دیجیتال وجود ندارد.»

هیچ دستورالعمل قطعی یا مسیر از پیش‌نوشته‌ای نمی‌تواند برای همه‌ سازمان‌ها کارآمد باشد؛ زیرا هر سازمان دنیای منحصربه‌فرد خود را با ساختار، مأموریت و ارزش‌های ویژه‌ خویش دارد. به همین دلیل، برنامه‌ فرهنگی دیجیتال باید متناسب با ماهیت و نیازهای خاص هر سازمان طراحی و تدوین شود.

رهبران، بانیان فرهنگ دیجیتال در سازمان

اگر این پرسش برای شما هم مطرح است که چه کسی مسئول پرورش فرهنگ دیجیتال است، باید بگوییم که پاسخ روشن است! راهبران سازمان‌ها.

رهبر سازمان باید بتواند فضایی امن و شفاف بیافریند؛ محیطی که در آن افراد بتوانند رشد کنند، ایده‌های نو خود را بدون ترس بیان کنند و در فضایی سالم از ابزارهای دیجیتال به‌درستی بهره ببرند.

تربیت فرهنگی در سازمان شباهت زیادی به تربیت فرزند دارد؛ همان‌طور که والدین تنها با سخن گفتن نمی‌توانند ارزش‌ها را به فرزندان منتقل کنند، رهبران نیز تنها با دستورالعمل‌ها نمی‌توانند فرهنگ دیجیتال را بسازند. رهبر واقعی، فرهنگی را که می‌خواهد در سازمان جاری شود را پیش از همه، در رفتار و تصمیم‌های خود زندگی می‌کند.

کارمندان، محور اصلی فرهنگ دیجیتال در سازمان

در این میان، نقش کارمندان را نمی‌توان نادیده گرفت. در سازمانی که فرهنگ دیجیتال در آن جریان دارد، کارکنان باید احساس کنند مؤثر، ارزشمند و آزاد هستند. آنها باید بتوانند میان زندگی شخصی و شغلی خود تعادل برقرار کنند و در عین حال بدانند که کیفیت عملکردشان، مهم‌تر از تعداد ساعت‌های کاری‌شان است.

اگر بهره‌وری به ساعت وابسته نیست، پس به چه وابسته است؟

پاسخ ساده است: به فرهنگ دیجیتال.

بهره‌وری در سایه‌ فرهنگ دیجیتال

افزایش بهره‌وری در یک سازمان دیجیتال‌محور، از چند عنصر کلیدی سرچشمه می‌گیرد:

  • اشتراک آزاد اطلاعات در میان تیم‌ها
  • تشویق مدیران به ترویج و استفاده‌ آگاهانه از فناوری
  • دسترسی به پشتیبانی فناورانه و آموزش‌های مستمر
  • درک روشنی از این‌که فناوری چرا و چگونه در خدمت اهداف کسب‌وکار است
فناوری بدون فرهنگ، تنها یک ابزار است

رهبران سازمانی باید چشم‌اندازی شفاف از نقش فناوری در آینده‌ کسب‌وکار خود داشته باشند و بدون این چشم‌انداز، نمی‌توان از کارکنان انتظار داشت که پتانسیل فناوری را بپذیرند یا آن را در مسیر رشد سازمان به کار گیرند.

بسیارند سازمان‌هایی که به ابزارهای دیجیتال دسترسی دارند، اما هنوز از قدرت واقعی آنها بی‌بهره‌اند؛ زیرا فناوری تا زمانی که فرهنگ درست استفاده از آن وجود نداشته باشد، تنها مجموعه‌ای از ابزارهای بی‌فایده است. این فرهنگ دیجیتال است که به فناوری معنا می‌دهد، به کارمندان جسارت امتحان و اشتباه کردن می‌بخشد.

فرهنگ دیجیتال سازمانی؛ آیا آماده آینده هوشمند هستیم؟
توصیه‌ها برای تقویت فرهنگ دیجیتال
  • همراهی با جریان کار

بهره‌وری ارتباط مستقیمی با درگیری کارکنان در جریان کار دارد. این حالت زمانی رخ می‌دهد که اشتیاق و تمرکز با یکدیگر همراه شوند و کارمندان با تلاش کمتر، نتیجه‌ای بهتر خلق کنند.

برای فراهم کردن این تجربه ضروری است که:

  • فناوری به‌راحتی در دسترس باشد
  • سواد دیجیتال کارکنان تقویت شده باشد
  • از حمایت مدیران و رهبران بهره‌مند شوند
  • اطلاعات کافی و به‌موقع در اختیارشان قرار گیرد
  • بهره‌گیری از توانایی‌های فردی کارمندان

نوآوری در فرایندها، خدمات و محصولات بدون شنیدن ایده‌های کارمندان ممکن نیست. به آنها فضا و آزادی دهید تا ایده‌های خود را آزمایش کنند، آنها را توسعه دهند و در پیشبرد ایده‌های دیگران نیز مشارکت کنند. اگر محیط امن و حمایتی فراهم نشود، خلاقیت سرکوب می‌شود و بسیاری از ایده‌های ناب، پیش از تولد، خاموش می‌شوند.

  • جذب و حفظ استعدادها

امروزه نسل‌های مختلف با دیدگاه‌ها و توانایی‌های متفاوت در کنار هم کار می‌کنند و هر یک آورده‌ای منحصربه‌فرد دارند؛ بنابراین نباید اجازه داد شکاف نسلی بین افراد مانع جذب یا پرورش استعدادها شود. علاوه بر این، کارمندان باید احساس ارزشمند بودن کنند و درک کنند که در آینده سازمان نقش مهمی خواهند داشت. این حس تعلق و مشارکت، یکی از دستاوردهای مستقیم فرهنگ دیجیتال است.

سخن پایانی

اگر تا این نقطه از مقاله با ما همراه بوده‌اید، احتمالاً به خوبی درک کرده‌اید که جاری کردن فرهنگ دیجیتال در قلب سازمان‌ها تا چه اندازه حیاتی و ارزش‌آفرین است.

همه کسب‌وکارها به دنبال موفقیت و خلق ارزش هستند، اما آنچه مسیر را هموار می‌سازد، ایجاد پیوند قوی میان فناوری و دستاوردهاست.

در فرهنگ دیجیتال، افراد محورهای اصلی هستند. سازمان‌هایی که این فرهنگ را در بطن خود تقویت می‌کنند، نه‌تنها از موج تحول دیجیتال عقب نمی‌مانند، بلکه خود موج‌ساز آینده‌ بازار خواهند بود.

فرهنگ دیجیتال سازمانی؛ آیا آماده آینده هوشمند هستیم؟